سرطان

اهورای من عزیزترینم من نمیدونم باید چیکار کنم و اینکه چه اتفاقاتی میافته فقط ازت خواهش میکنم که کنارم باش و بهترین ها رو برام پیش بیار 

هر چی خیر من هست رو تو بهتر میدانی همان کن

اهورای عزیزم خواهش میکنم ازت سختی نکشه زجر نکشه اذیت نشه خودت حمایتش کن خودت کنارش باش و دلگرمی بهش بده خدای من عزیزترینم کمکمون کن همواره کنارمون باش

سلام خدای عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده

ممنونم که همیشه پیشمی

ممنونم که هوامو داری

ممنونم که ...

خدایا دارم از دلتنگی میمیرم

دلم میخواد الفیه من برگرده پیشه  من

دلم بد جوری پیشش گیر کرده

خدایا وقتی اون بود من همه شادی ها و غم هامو با اون تقسیم میکردم

من میدونم تو اونو برام فرستادی و ...

خدای عزیزم

دوباره برش گردون

منو از این تهایی که توش گیر کردم نجات بده

الفیه من بدون من داره روزای سختی رو مگذرونه

منم بدون اون دارم میمیرم

هر روز و هر شب بدون اون فقط دارم گریه میکنم

خدایا کمکم کن

مثل همیشه هوامو داشته باش

مثل همیشه بازم بهم نگاه کن

خدای عزیزم خوشحالم که هنوز تا اسمت میارم فوری میای و تو چشمام میشینی

خوشحالم که هر وقتم که من حواسم به تو نیست تو بد جوری بهم نگاه میکنی و حواست بهم هست

خدای من بزرگترینم مهربونترینم

ازت ممنونم

ممنون که پیشم موندی و منو ترک نکردی، ممنونم

منو ببخش

اهورای عزیزم خواهش میکنم منو ببخش

بدجوری عصبانی شدم و نتونستم جلوی خودمو بگیرم

خیلی بد با عزیزانم حرف زدم

اهورای پاکم منو ببخش

خواهش میکنم کاری کن که اونا هم منو ببخشن

همش تقصیر من نیست

اونا هم مقصر بودن اما میدونم که لحن خیلی بدی داشتم

نباید اینقدر خشن و با عصبانیت حرف میزدم

اهورااااا دلمو آروم کن بدجوری غم داره

بدجوری عذاب داره

بهم آرامش بده

امروز صبح تماس گرفتم اما گوشی رو بر نداشت یا نبود یا بود

نمیدونم اما گوشی رو برنداشت

خوشحالم که با منی

خوشحالم که هنوز حست میکنم




مگه نرخ خوبی چنده؟

خدایا بازم منم و دلم

بازم منم و دل تنگم

خدایا دل تنگمو اشکام و غصه هام

راستش خیلی دلم برات تنگ شده

چرا اینطور شد؟

من که انگار خوشبخت بودم ؟

شایدم خوشبختم و خبر ندارم

خدایا من که به تو خودمو سپردم

من که همه جوره خودمو دادم دسته تو

خدایا الانم همونجوره

من همه جوره تو دستاتم

اما خسته

دل مرده

زبون بسته

افسرده

تنهاتر از همیشه

فقط با تو با توام


ماه شبم چی شده؟

سلام اهورای عزیزم خیلی دلم پره بگو چیکار کنم؟

دلم فقط از عزیز ترینم گرفته اونیکه به من از همه نزدیکتر چرا هر روز به دلم زخم تازه ای میزنه؟

اهورا جونم چرا من باید اشک بریزم اصلا چرا ما زنها نیاز به توجه داریم و نمیتونیم نامهربونی کنیم؟ چرا ما رو اینقدر مهربون آفریدی؟ 

چرا همیشه باید تو خودم و با صدای ریز گریه کنم فکر کنم چون هنوز نیمچه غروری واسم مونده اهورای عزیزم اشکالی نداره من هیچ شکایتی ندارم و خیلی دوستت دارم فقط تو با من باش دیگه هیچی نمیخوام هر کی هر کاری میخواد با این دل شکستم بکنه دله من هنوزم جا داره تا لحظه ی مرگم 

فقط برای دیدن تو لحظه شماری میکنم دیگه بقیه چیزها مهم نیستن اهورای عزیزم خیلی خیلی دوستت دارم کمکم کن تا بتونم تحمل کنم و صبوری کنم اهورا مزدای عزیزم 

دوسش دارم و میدونم که دوسم داره اما چرا با هم درگیریم؟ کمکمون کن نمخوام اذیتش کنم نمیخوام اشک تو چشماش ببینم نمیخوام ناراحتش کنم مهم نیست اگه من خوب نفس نکشم مبخوام که اون سالم باشه و شاد مهم نیست که بدنم یخ کنه و کسی نباشه که توی بغلش گرم بشم فقط واسه اون همشه یه پناهگاه باشه مهم نیست که یه بغض همیشگی داشته باشم فقط نمیخوام اب تو دلش بلرزه 

بعد از عمری اومدم

وای که چقدر دلم برات تنگ شده زیباترینم

ممنونم که همیشه دستمو میگیری اهورای من

‌خالقم

آرامشم

همه ی هست و نیستم

چطوری میتونم جبران کنم نگاهاتو 

دست گرفتن هاتو

آرامش دادن هاتو

 ازت واقعا ممنونم

تو به من یاد میدی که چطوری نشونه های تو رو ببینم و من بی دقتی میکنم اما خوشحالم اینقدر بهم نشون میدی که از این خنگی در بیام

من مست توام

مست اسمت

به بزرگ بودن خودم ایمان دارم چون من از توام

و تو بزرگترینی

تو نهایت هر بی نهایتی

عاشقانه دوستت دارم

دلم ؟

تنها ترین من تنها نذار منو این دل شکسته رو دیوونه تر نکن
چه روزای خوبی بود و چقدر زود تموم شدن
کاش زودتر همیشگی میشدیم من کم تحملم
چهارشنبه ساعت 10.30 رسیدیم خونه و شام خوردیم و تا ساعت 12 پایین بودیم و صحبت میکدیم خوب بود شب خوب و دوست داشتنی بود بعد رفتیم بالا
جایی که قراره اونجا زندگی کنیم
جای کوچیک و با مزه ای پر از محبت مملو از عشق سرشار از هیجان
اون شب و خوابیدیم اما صبح باید میرفتیم دنبال کارای بانکی اما واقعا حسش نبئد که زودتر از 11 بیدار بشم
عزیز دلم خودش رفت تا کارا رو انجام بده اما منو باید میدیدن
خوب همون 11 بود که رفتم بانک و نشستم اونجا اما کارمون ادامه داره
خوب بعدش هم رفتیم پایین مامان اینا داشتند آماده ی رفتن میشدن
من هم یه لیوان شیر خوردم و بعد از تقریبا یکی دو ساعتی که اون پایین بودم صابر اشاره کرد که بریم بالا خوب رفتیم قرار شد 4 واسه ناهار بیبیم پایین
رفتیم ه یکم بخوابم خواب خواب بودیم که گوشی صابر زنگ زد و گفتند بیاید ناهار اما ساعت 3 بود
خوب بعد از ناهار هم ساعت 5 بود که رفتند و ما هم رفتیم برای بدرقه
 من و صابر و حسین با هم تنهاییم
اما این تنهایی زیاد هم بد نبود بیترین دردسر واسه حسین بود آخه اون غذا درست میکرد و ظرفا رو میشست
یه شب هم با پسر کوموچولویی یعنی مهدی رفتیم پارک یعنی بردیمش پارک اما اون دلش هی بهونه میگرفت و هر چی میدید میخواست مهدی سنی نداره 23 سالشه خلاصه اینکه روزا خیلی زود میگذرن شبها هم که زود روشن میشن
اما داداشی حسین هم دستپخت خوبی داره مثل داداشی امیر
اهورا کمکم کن که هیچوقت دلمو پس نگیرم و دلی رو پس نزنم

سپاس

اهورای عزیزم ازت سپاسگزارم

چرا؟

برای همه ی چیزایی که دادی و ندادی

چیزایی که دوستشون دارم و چیزایی که برام بی اهمیت هستند

اهورا کمکم کن که خیلی خیلی بهت نیاز دارم

بیشتر از گذشته با من باش

من هنوزم همون نجمای همیشگی هستم همونی که خیلی خیلی دوستت داره و به یادته در تمام لحظاتش

اهورا چشماتو به روم باز نگه دار


دلم تنگه

فکر میکردم دیگه یکی رو دارم که همیشه ناز کردنامو میخره لوس کردنامو میفهمه و احساسمو حس میکنه 

 فکر میکردم وقتی که یه ذره بد اخلاق میشم با خنده هاش دلمو شاد میکنه 

 وقتی که چشمام بارون داره از ریختن اشکام ناراحت میشه و باهاش میباره  

فکر میکردم که یه آدم متفاوت و پیدا کردم که منو با تمام نقصام و بدیهام خیلی دوست داره

اهورا جونم اهورای من خیلی دلم برات تنگ شده به جز تو هیچ کسی با من اینجوری نیست هیچ کسی نمیفهمه که دلم چقد نازک و با یه تلنگر خورد میشه که چشمام تو تنهایی همیشه خیسه که تنم خیلی خسته اس

صابر خوبه اما من اشتباه کردم که زیاد ازش انتظار داشتم و فکر کردم اون با آدما فرق داره فکر کردم اون یه رؤیاست یه فرشته ی رؤیایی

اما اونم یه انسان و یه حدی داره صبرش اندازه داره 

 که حق با دیگرونه حق با تجربه های دیگرونه

من نباید زیاد بهش بگم دوستت دارم من نباید زیاد براش احساس دلتنگیمو بروز بدم من نباید حتی یکبار هم جلوی اون گریه کنم 

 من باید اینو همیشه در نظر داشته باشم که اونم یه انسانه اما اهورا جونم من کجا واسش کم گذاشتم؟ خواهش میکنم بگو...

کی ازش حمایت نکردم من جلوی همه ازش دفاع میکنم و دوست داشتنمو به همه میگم حتی علی و امیر و مامان بابام میگن تو صابرو به همه ی ما ارجحیت میدی

آره واقعا همینطوره

آخه اهورا من باید چیکار کنم خواهش میکنم برای اینکه بیشتر از این خورد نشم احساسمو کم کن دوست داشتنمو کم کن حداقل کاری کن که احساسم زیاد جلوه نمایی نکنه

اهوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اهورای من  دوسته خوبم کمکم کن همسر داشتن خیلی سخته اهورا من نمیخوام همسر داشتن برام سخت باشه نمیخوام مثل بقیه مجبور بشم دوست داشتنمو کم بگم نذار کم بیارم اهورا جونم مثل همیشه تو این دنیا با این همه احساساتم دارم میسوزم اهورا جونم اما ازت ممنونم که بیاحساس نیستم که میدونم دوست داشتن یعنی چی که اینا برام مهمه حتی اگه خودم تو این راه داغون بشم اما به راهم ادامه میدم تو هم کمکم کن که فقط کم نیارم

دوستت دارم اهورا جونم 

 

جشن کوچولو

دیشب برای اولین بار خونشون بودیم

شب خوبی بود البته من سرم درد میکرد اما وقتی کنارش هستم خودت میدونی که برام چقدر لذتبخش

آیا لحظات با هم بودن واسه اونم خوشایند؟

دوست دارم خودم جوابش و بدم

با اطمینان میگم آره

من هیچ اشتهایی به غذا نداشتم مثل همیشه غذا خوردن بزرگترین مشکل

اما صابر با عوض کردن بشقاب پر من با خالی خودش مشکل منو حل کرد

ساعت دیگه 12 شده بود و ما هم بلند شدیم که بیاییم

همه میگفتند صابر دلش میخواست همراهمون بیاد همه میگفتند که اگه یکم دیگه بهش میگفتم بیا حتما میاومد

همه میگفتند کم مونده بود اشکش در بیاد

من نمیدونم آیا تو دلش چنین حسی رو داشته یا نه!

خودم که خیلی خسته بودم و فقط دوست داشتم بخوابم البته کنار صابر خستگی معنا نداره

دوست داشتم همراهمون بیاد که گفتم صابر بیا

وقتی که اون از خونه ی ما میخواد بره من حس خیلی بدی دارم حس دلتنگی

اما از اون بیخبرم میدونم که دوست داره کنارم باشه اما نمیدونم چرا حاشا میکنه

شاید همون کل کل که باعث دوست داشتنمون شده

من دوست دارم همیشه پنج شنبه باشه اما اگه نیاد هم سخت نمیگیرم چون میدونم که راحت نیست

میدونم به خاطرم این مسیر طولانی رو طی میکنه و این همه خستگی رو به جون میخره

اهورای من ازت ممنونم که با منی

که خوده منی

اهوراااا دلم خیلی برات تنگ شده برای اشک ریختن به یادت

همیشه به یادتم همیشه ازت ممنونم همیشه از تو مینویسم

با من بمون و کمکم کن تا دیگرون و به آرزوهاشون برسونم حتی با یه لبخند 

 

ممنونم

سلام اهورای من  خیلی خوبی 

ازت ممنونم تو بهترینه بهترین هایی  

ازت ممنونم به خاطره چیزهایی که بهم میگی و چیزهایی که بهشون شک میکنم و تو با صبوریت بهم جواب میدی خیلی خیلی کمکم کردی و کمکم میکنی 

بد جور شک کرده بودم اما با اون جرقه ای که تو ذهنم زدی بهم کمک کردی که هم شک کنم و هم جواب برای شک هام بگیرم  

وقتی به صابر شک کردم و تو با نهایت اطمینان به من نشون دادی که شکم بی مورده 

ازت ممنونم  

و خواهش میکنم که کمکم کن تا دیگه به صابر ئ به رفتاراش و به حرفاش شک نکنم 

کمکم کن که فکر بد نکنم و از صمیم قلبم دوسش داشته باشم و او هم با تمام وجودش دوسم داشته باشه 

کمکمون کن تا فقط به هم فکر کنیم

 

 

 

 

آرامشم را در تو میجویم

اهورا مزدای عزیزم چقدر دل تنگتم

چقدر درمونده و پریشونم

اهورا میدونم تو بهترینم هستی و هیچ وقت نمیذاری بد بیارم اما اهورا با اینکه میدونم تو دستای تو باید آروم باشم نمیتونم ،احساس میکنم دستات باید محکم تر منو بغل کنن اهورا نمیدونم چرا اینجوریم اهورا جونم؟؟؟

اهورای من بهترین من آرومم کن از این حس ها نجاتم بده بهم آرامش بده میدونم خواستی این کارو کنم که خودم راحت باشم امیدوارم بتونم آرامشمو بدست بیارم امیدوارم ...

آرامشم را در تو میجویم ای همه دار و ندارم ای همه کس و کارم ای همه تب و تابم

اهورا منو در آغوشت بگیر و با لبخندت بهم توان بده توان باروری فکر و تعدد خلاقیت

توان آرامش با یادت و خوشوقتی در یادم با یادت

توان خندیدن به تمام غضب ها و غصه ها

خواستار توام تا ابد تا همیشه پس خواستارم بدار تا ابد تا نهایت عمر، تا نهایت دل تا نهایت بی نهایت ها

 

خیلی دلم گرفته

اهورا داری با من چی کار میکنی؟ نمیدونم دلی برام مونده یا نه دارم به خودم و دلم و بودنم شک میکنم

اهورا؟؟؟؟

اهورا من هستم؟ میدونم تو هستی و همین برام بسه نمیدونم چرا اینقد دلم مثل آسمونت گرفته با اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده و میدونم تا تو هستی هیچ اتفاقی بد نیست همیشه پیشم بمون هیچ وقت تنهام نذار هیچ وقت اهورااااااااااااااااا خیلی دلم تنگه خیلی چرا وقتی فکر میکنم یه آدمی خوبه بر عکس میشه میدونم خودم خوبه خوب نیستم اما اینو میدونم که حداقل خودمم و هیچ نقابی ندارم اهورا دلم یه آدم بی نقاب میخواد دلم یه عشق میخواد یکی که با من باشه با من بمونه و دروغ نگه اهورا یه عشق جاویدان و ابدی میخوام دلم این انسا ن های نامرد و بی وجود و نمیخواد دلم یه اسمونی میخواد یکی که بتونه مثل من یرنگ باشه و این دنیای رنگارنگ هم نتونه رنگیش کنه اهورا به چشمام اشک بده به دلم صبر بده به پاهام توان بده اهورا من جز تو عشق دیگه ای نداشتم و ندارم و فکر نمیکنم بتونم داشته باشم من فقط تو رو دارم فقط تو رو دارم اما یه غم خیلی بزرگ هم تو دلم دارم اهورا اهورا؟؟؟؟ آخه چطوری بتونم تحمل کنم چطوری این آدمای بی صفت و تحمل کنم اینهایی که از گرگ هم بدتر همدیگرو تیکه پاره میکنن

اهورای عزیزم کاش میشد همه خوشبخت و خوشوقت باشن کاش همه چیز زودتر خوب میشد کاش کاش کاش

کاش من میتونستم روزی رو ببینم که همه میخندن همه بی نیرنگ زندگی میکنن همه خودشونن چه خوب چه بد اما خودشون هستن

اهورا روحم خسته شده خسته ام خیلی خسته ام

اهورا از این بند نجاتم بده منو از این زندان رها کن اهورا اهورای من   

 

اهوراااااااااااااااااااا؟؟؟

سلام اهورا جونم
بازم من اومدم فکر نکن وقتی از این دنیا سیر میشم میامو و گله و شکایت میکنم نه اصلا با اینکه سیرم اما هیچ شکایتی ندارم آخه همیشه سیر بودم این سیر بودن که از ازل تا ابد با منه سیری از دنیا باعث شده که کلا شکم سیر باشه و هیچ تمایلی به غذا خوردن نداشته باشم دلم میسوزه با اینکه دلی ندارم اما همون ته مونده هاشم میسوزه واسه همه ی آدما واسه اونایی که مجبورن به خاطره کسای دیگه تو شکنجه باشن واسه اونایی که مجبورن چیزایی و بخورن که حتی سگ هم بهش نگا نمیکنه فقط واسه اینکه محکوم به زندگی کردن هستن آخه اهورای من پس کی این دنیا تموم میشه کی میشه که این همه رنج و عذاب تموم بشه آخه تا به کی این همه تبعیض این همه نگاهای پر از عذاب
اهورا چطوری میتونی تو که اینقدر مهربونی این همه بدی و نا برابری و ببینی اهورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا آخه چطوری میتونی؟

عاشقی از تو آموزم

سلام اهورا جونم اهورا من باید چیکار کنم فکر آدما داره داغونم میکنه نمیتونم ببینمشون وقتی ناراحتن و بی تفاوت از کنارشون رد بشم وقتی دستشونو جلوی همه دراز میکنن وقتی نگاهشون به دستای دیگرونه اهورا بهم کمک کن که حداقل به اونایی که میشناسم جوری کمک کنم که ناراحت نشن اهورا جونم خواهش میکنم به جای اینکه ذهنم این همه در گیرشون بشه بذار درگیره راه حلش بشه اهورا جونم چه جوری؟ بهم بگو تو منو بهتر از خودم میشناسی دوست دارم همه مثل همه باشن چقدر دوست داشتم اونروز از اون پسره فالفروش فال بگیرم با اینکه به دردم نمیخورد اما من باید یه کاری میکردم باید به نگاهش جواب میدادم باید دستشو میگرفتم خدااااااااااااااااااااااااااااااایا آخه چرا این همه آدم محتاج کمک هستن بذار همه امسال شاد باشن میدونم بعضی از ادما یاد گرفتن که بدونه هیچی هم شاد باشن اما خواهش میکنم ازت بهم این قدرتو بده که کسی رو ناراحت نکنم خیلی برام مهمه که که کسی رو ناراحت نکنم اهورا یه سوال ازت دارم ؟ این حقیقت داره که تو هم عاشق بودی؟ تو عاشق زیباترین فرشتت بودی؟ تو عاشق ابلیس بودی؟ میخوام یه چیزی رو بهت بگم شاید تو هم مثل من باشی یا من مثل تو باشم نمیدونم اما اینو خوب میدونم که منم ابلیسو به خاطره تو دوست دارم اما به حرفاش توجهی نمیکنم مطمئن باش راستی اهورا جونم وقتی بهم میگی دروغ گفتی باور میکنم من خیلی دروغ گفتم خیلی بیشترشون هم برای ناراحت نکردن دیگرون بوده یا حتی از دست ندادنشون اهورا وقتی با من حرف میزنی تا مدتها درگیر میشم اما نمیفهمم که به کی دروغی گفتم که تو رو اینقدر ناراحت کرده که به من میگی دروغ گفتی راهنماییم کن هر چند دارم سعی میکنم دیگه اصلا دروغ نگم

اهورای من خیلی خیلی دوستت دارم خیلی دوستت دارم

اهورای من زیباترینم آخه تو چقدر مهربونی با من واقعا که خیلی خوبی وقتی بهم میگن خیلی خوبی خوشحال میشم چون تو توی من زندگی میکنی و این منو شاد میکنه و مهربون.

همیشه با من بمون همیشه.... 

تمام رویا های ما روزی به حقیقت میپیوندند به شرط ِ آنکه شهامت پیگیری آنها را داشته باشیم.

All our dreams can come true if we have the courage to pursue them. 

اهورای من

سلام اهورا مزدا جونم ،الهی قربون مهربونیات برم، فدات بشم که بد جور و همه جوره هوامو داری، نمیذاری آب تو دلم تکون بخوره، خیلی دوستت دارم. ممنونم از این همه نشونیات، ممنونم از این همه لطفت، آخه تو چقدر مهربونی، ممنونم که همیشه کنارمی، همیشه پیشمی و معذرت میخوام که بعضی وقتا بعضی از لحظه هام یادم ،میره ازت تشکر کنم اما باید خیلی کمکم کنی... 

 تو یک ماه گذشته خبرای خوب زیاد بود بهر حال روزای من از همه جداست، اگه بدونم که اونا خوشبختن انگار من خوشبختم . راستی اهورا تو که میدونم میخوای موفقیت ِ منو ببینی راهشم بهم نشون میدی، اما چرا تو بقیش کمکم نمیکنی آره راست میگی خیلی تنبلم حق با تو ِ وای اهوراااااااااااااااااااااا چقدر خوشحالم چقدر متفاوت شدم چقدر خوب شدم چقدر فکرای خوب میاد سراغم چقدر کار دارم کاش بتونم همشونو با کمک تو انجام بدم. اهورا خودت میدونی که اگه یکم شانسو بیاری  نزدیکم  همه چی تمومه... اهورااااااااااااااااااااااااااا با تمومه تیکه تیکه های قلبم دوستت دارم، با همین وجود سیاهم میپرستمت، هنوز در گیرم آخه خودمم نمیدونم چه حسی بوده که هنوزم تمومه تنمو میلرزونه اشکمو در میاره نمیدونم چی بوده که هر وقت یادم میافته قلبم تند تند میزنه امه هر چی که بوده اینو خوب میدونم که سالهاست تموم شده کاش میشد تمومه خاطرات ِ بدو از تو ذهنم پاک کنم اما آره به قوله تو اگه اینجوری میشد دیگه از بدیها تجربه نمیگرفتم  اهورا جونم هر چی با این زبونه ناتوانم بهت بگم دوستت دارم بازم اونجوری که دوستت دارم نگفتم !!!ممنونم ازت که تو روزای بد دستو گرفتی و هیچ وقت رهاش نکردی به خودت قسم منم سعی کردم هر دستی رو که میگیرم ول نکنم آخه تو بهم یاد دادی. 

چنین میگوید پیامبرمان زرتشت : عاشق ِ عاشقی باش و علاقه رو دوست بدار، از تنفر متنفر باش و به مهربانی مهر بورز، با آشتی ،آشتی کن و از جدایی جدا باش ...!   

ای خدا دلگیرم ازت

خدااااااااااااااااااااااااااااااااا اهوراااااااااااااااااااااااااا چی صدات کنم نمیدونم دیگه به وجودت دارم کم کم شک میکنم نمیدونم هستی یا نه؟ اگه هستی پس چرا میگن مهربونی؟ آخه تو که وجودت و ظلم و نفرت از انسانها پر کرده چرا پس هی به جمعیتشون اضافه میکنی؟ چرا داری با ما اینجوری رفتار میکنی؟ چرا چرا چرا هی به خودمون امیدواری میدیم تا بتونیم زندگی کینیم اما تو همیشه خرابش میکنی همیشه خرابم میکنی آخه چرا چرا ؟ چرا داری با من و دوستام اینجوری بد تا میکنی؟ خیلی ازت دلگیرم این زندگیه نفرت انگیزم حاضرم بدم به اون کسی که میخواد زندگی کنه من که سیر شدم از این زندگی و این دنیا و از تو

من دیگه نمیخوام بهت بگم دوستت دارم با اینکه خیلی خیلی دوستت دارم اما خیلی سیرم کردی خیلی پوچم کردی خیلی داغونم کردی

فکر میکردم ساله 87 ساله منه اما سالیه که به خودم قول دادم یا خنده هامو ازت پس میگیرم یا اینکه زندگیمو بهت میدم

میخوای با من بجنگی بجنگ. این تویی که نامهربونی این تویی که فکر میکنی همه چیز همونیه که تو میگی یکم دلت بسوزه یکم به این آدمای این ور و اونور نگا کن به این دنیا یه نگاهی کن اگه هستی...

میگن یه امامی هست که زنده هست و ظهور میکنه و همه چیز و دگرگون میکنه اما اگه تو باشی و اگه این حرفا راست باشه بازم از طریق علمی میشه گفت که دنیا به کل عوض میشه داریم به عصره یخبندان میرسیم و تقریبا تمام موجودات نابود میشن پس تمام این حرفا و اماما دروغه دروغه همه چیز دروغه همه چیز اگه میگی راسته باید بهم ثابت کنی تا باز به وجودت ایمان بیارم

کاش انسان نبودم کاش یه مورچه بودم فقط یه مورچه تمام حیوامات بهتر از انسانها زندگی میکنن !

بدون که ساله 87 عمرمو میگیرم ازت میمیرم اما عمرم و میگیرم ازت

این غصه های لعنتی از خنده جدام کرده این گریه های بی امون و این نفس های بی هدف زنده به گورم میکنن ...

اگه هستی اشکای هر روز و شبمو ببین و حداقل به حرمت اشکام بهم خنده بده البته اگه وجود داری....!

 

تو با دله شکسته ام، اینقده جفا نکن

سلام اهورای من سلام زیباترینم

اهورا خیلی دلم ازت گرفته خیلی از دستت ناراحتم آخه تو که میدونی تو که همه چیزو میدونی چرا بال وپرم وبستی چرا همیشه پر پروازم و ازم میگیری چرا با من اینجوری میکنی؟ اهورا خودت بهم نگاه کن خواهش میکنم خودت نگام کن ببین به روزم چی آوردی ببین من تو این سن باید اینجوری باشم حالا که منو عاشق خودت کردی یکم هم بهم صبر بده یکم احساس لذت بردن و بده یکم احساس خوشبختی رو بده اهورا مزدا آخه مگه من چیزه زیادی ازت میخوام تو شدی مثله همه؟ ای بابا ...

شاید من دارم میشم مثله همه ...

اهورا....

آخه به خودت قسم ، دیگه نمیکشم ،دیگه تحمل ندارم، دیگه نمیتونم، آره..! دیگه بریدم . تو که همه چیز و ازم گرفتی، خوب این نفس و هم ازم بگیر، آخه واسه چی باید نفس بکشم وقتی که توی قفس زندانیم وقتی که بال و پر بهم میدی و نمیذاری پرواز کنم ...

اشکالی نداره، هیچ اشکالی نداره! میدونم، هنوز دوسم داری و هنوز داری باهام بازی میکنی.. خوشحالم، خیلی خوشحالم..! آخه هنوز یکی از بهترین اسباب بازیهای تو هستم .

اما اهورا مزدای خوشگلم خواهش میکنم ازت، بهت التماس میکنم ،به زیره دست و پات می افتم، دیگه به قلبم خنجر نزن به خودت قسم هیچی ازش نمونده به خودت قسم تیکه پارست، یکم به قلبم فکر کن فقط یکم آره میدونم میخوای از تالاپ تولوپ کردن بندازیش اما بذار قبل از از کار افتادنش حداقل یکم خوشی ببینه فقط یکم...!

اینچنین میگوید زرتشت پیامبر ایرانیان:

"بر هر کدام شماست تا با اندیشه ی نیک در راه راستی از دیگری پیشی جوید"

 

سقوطه من در خودمه

اهورای عزیزم خیلی دوستت دارم ...

خیلی دلم برات تنگ شده ...

خواهش میکنم منو با خودت ببر اینجا خسته شدم دلگیر شدم دیگه اینجا رو نمیخوام همون جوری که از اول نخواستم و بهم هی وعده ی رفتن دادی پس کی ... من دیگه تحملم تموم شده دیگه نمیتونم زمین و آدمهاشو برای خودم هضم کنم دیگه نمیتونم به اونا شادی بدم دیگه نمیتونم ... خواهش میکنم من منتظرت هستم منتظره روزی که تو رو توی بغلم بگیرم و توی بغلت بگم اهورای من دوستت دارم!!!

 سخنی از زرتشت: باورمندم که اهورامزداست خداوند نیکی

 اوست شایسته ی همه ی نیکی ها

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

اهورای من سلام عزیزم، اگه دیر اومدم این فکرو نکن که از خاطرم رفتی، به روحم قسم که تو رو حس میکنم در هر لحظه نفس کشیدنم، اهورای من خیلی دوستت دارم، خیلی بهت نیاز دارم ، اهورا شب هایی که به بیرون از پنجره نگاه میکنم، اونم الان که شبها برف میباره و خیلی فضا رو دوست داشتنی کردی، هر شب تو ی نفس کشیدنم تو رو صدا میزنم، هر روز و هر لحظه ام به یادتم و خوشحالم که خیلی ها هم مثل من هستند، اهورا مزدای من بهترینم، خودتو در من غرق کن و من و در خودت.

میخوام خیلی بیشتر از قبل دوستت داشته باشم میخوام بیشتر از پیش حست کنم، میخوام بدونی که حتی اگه تو شب هام به آسمون نگاه نکنم، حتی اگه ماه و نبینم، حتی اگه اشکی نریزم، اما فقط تو ، تو یادمی و فقط با فکر به تو آروم میشم، اهورا بازم میشه کمکم کنی، میدونم خیلی پر توقع هستم، میدونم که خیلی پروهستم که دارم اینو میگم، اما اهورا مزدای من، من فقط یه فرصت میخوام ...

اهورا راهم و گم کردم نمیدونم دارم دنبال ِ چی میگردم، نمیدونم که اصلا راهی رو که دارم میرم و دوست دارم یا نه،! اهورا مزدای من، خواهش میکنم بازم بهم بگو، بگو که من الان باید چیکار کنم، بگو که من کدوم کارو بکنم بهتره، اهورا مزدای من، منو در انتظار نذار، با اینکه انتظارت خیلی شیرین ،ِ اما خوب دوست دارم زودتر جوابمو بدی،..

اهورا فقط میخوام که تو هم خیلی خیلی دوستم داشته باشی و بدونی هر کاری که میکنم قصده بدی ندارم و از توی خونت یعنی قلب ِ من از همون عمقش از ته ِ تهِش دوستت دارم!!!

این است بهترین گفتار از اهورامزدا به زرتشت بخوان در واپسینه زندگانی:

" خوشبخت کسی است که دیگران را به خوشبختی برساند "

 

 

با عشق به خواب رفتم

سلام اهورا مزدای من  سلام ای همه پاکی و خوبی و محبت ، منو ببخش، منو ببخش ،من خیلی بدم، خیلی کوچیکم، من حقیرترینم.. اما به خود این جسارت را میدهم، تا با تو به سخن بنشینم، خواهش میکنم به من نظری افکند که من مات و مبهوت توام، اهورای من درخشنده ترینم، تو که همیشه همینجایی و همه جایی تو اینجایی و من هر روز در تنهایی غرقم، منو به خودم نزدیک کن تا تو رو به یاد بیاورم، تو در منی و من  به دنبال تو سرگردانم، اهورای من ای مزدای من، خواهش میکنم مرا که سراپا شرمندگی ام ببخشای و به آرامش رسانم، اهورا دلم تنگ است و این دلتنگی فقط برای توست، خواهش میکنم ازت در من تبلور کن، مرا مطهر و پاکیزه ازگناه کن، مرا بیاموز تا جایگاه تو را که همان قلب های صاف وعاری از آلودگی است نشکنم، به من بیاموز تا بفهم که خود آینده ام را میسازم با توجه ی تو، اهورای من، خیلی خیلی دوستت دارم تمام اشکهای پاکی را که شباهنگام به پایت میریزم ار من قبول کن و مرا توان آن ده که آن به!!!!

که چنین میگوید: پیامبرمان زرتشت

نیایش میگذارم

اهورامزدای فرهمند و شکوهمند را

بزرگترین.بهترین.زیباترین را

استوارترین.خردمندترین.برازنده ترین را

آن پاکترین.آن زیباترین

آن شادی بخش ترین

او آفریدگار ما

او هستی بخش ما

او پروراننده ی ما

سوز دلم آه نگفته ست

سلام اهورای من، سلام زیباترین هر چه زیبایی هاست، سلام محبوب ترینم،مهربان ترینم، عزیزترینم، عاشق ترینم، بهترینم دلم خیلی برات تنگ شده بود اومدم بازم تا باهات کلی حرف بزنم، کاش میتونستی کاری کنی که منم واسه همیشه بیام پیشت از اونجا با هم به همه نگا میکردیم مثل گذشته ها مثل اون موقع ها که هنوز تو آسمونت بودم یادته چقدر ازت سوال میکردم، یادمه که چقدر با مهربونی نگام میکردی با نگات به اوج میرسیدم به آرامش ابدی، به خوده تو . اهورا مزدای من خیلی دوستت دارم هر روز علاقه ام بهت بیشتر میشه هر روز تو برام جذاب تر میشی، کاش ما انسان ها هم میتونستیم برای هم، همیشه خوب باشیم همیشه جذاب باشیم و هیچ وقت از هم تنفر پیدا نکینیم و هیچ وقت جدایی رو برای خودمون رقم نمیزدیم کاش افسردگی و دلمردگی معنا پیدا نمیکرد میدونی اهورا دلم خیلی تنگ است برای چی و برای کی... نمیدونم اما میدونم تو میخوای که من با بعضی ها حرف بزنم اونا رو سره راهم قرار میدی یا منو سر راه اونا، خودت میخوای که من باعث امیدواریشون بشم اهورای من خواهش میکنم بیشتر از این کمکم کن تا کمکشون کنم میترسم که نتونم خوب این کارو انجام بدم وقتی که یه دفعه یکی بهم زنگ میزنه و میگه میخوام باهات دردو دل کنم جا میخورم اما وقتی تو رو کنارم حس میکنم و دستای پر از مهرتو، تو دستام دارم دیگه هیچی نمی خوام اهورا میدونی نمیدونم چرا اینقدر همه دل مرده شدن و مشکلاتشونو برای خودشون بزرگ میکنند اما خواهش میکنم به همشون یعنی به همه ی ما انسان ها کمک کن که نیازمندِ نگاه تو هستیم  .

 

اینست آرزوی زرتشت پاک:

 

دوست پناه بخشد دوست را

دوستان یاری کنند دوستان را...

بی تو دارم من فردای تاری

سلام اهورای پاک ِ من، پاک تر از هر چه پاکی، جاویدان تا ابد، باز هم شب شد، من آمدم، معذرت میخواهم اگر کمی دیر سر قرارمان حاضر شدم، به راستی همه شب سخنان تکراری را باز گو کردن، برایم دشوار شده، از تو خجل میشوم وقتی میپندارم، که همه شب حرفهای من همان است که گفته بودم در شب های قبل. اهورا، مهربانترینم ،تو را قسم به دستان پینه بسته و تاول زده ی پیر مردی که تمام عمر خویش را نون بازو خورده است و سرش بلند، تو را قسم به چشمان گریان مادران چشم در راه، تو را قسم به قلب پاک فرشته های کوچکت در زمین، تو را قسم به پاهای خسته و زخمی که راهش راه ِ تو و رسیدن به کمال است. اهورا، ای مزدای عزیزم، از تو میخواهم یاری کنی ما را در شناخت خود و شناخت خودت، از تو میخواهم که نورت را در دلهایمان همیشه روشن داری و لحظه ای از ما روی بر مگردانی. اهورای بخشنده یاد بده بخشندگی ات را به ما و بیاموز از مهر خود مهربانی ات را به ما، اهورا در این روزها دستانمان را رها مکن و ما را در مهمانی خودت میزبان باش. مزدای من به ما بیاموز طریقت درست گام بر داشتن را، به من درک صحیح از دینم را بده از امامانم و از پیامبرانم. مرا با اسلام بیشتر آشنا کن و مردان بزرگ، می دانم که کامل ترین دین است اما شناخت من ناکافی، میخواهم همان بنده ای باشم که تو میخواهی، پس مرا یاری نما! چه بزرگ است علی در نزد تو و سخنانش در نزد ما، هنگامی که می فرمایند: توکل به تو (اهورا مزدا) بهترین تکیه گاه است . و چه نیکو سخن است پیامبر آخرینمان که میفرمایند:درهای آسمان در نخستین شب ماه رمضان گشوده میشود و تا آخرین شب آن بسته نمی گردد.

و چنین میگوید زرتشت:

ای مزدا. ای دانای بزرگ. ای ناپیدای نیکی افزای

اینک فروتنانه خواهانم یاری تو را، با دستانی برافراشته

خواستار شادی و شادکامی برای همه

بشود تا با راستی و خرد و منش نیک

خوشنود سازم از خود روان آفرینش را

بی گناهی بودم و دارم زدند

اهورای پاک من باز هم شب شد وقت قرار منو تو، در عذاب سنگینی هستم وقتی خودم را در مقابل آرزوهای بر باد رفته ام میبینم وقتی خودم را سر گردان میبینم بدون هیچ انگیزه ای، بدون هیچ امیدی به آینده، وقتی دیگران با من به صحبت مینشینند، آنها را بدتر از خودم میبینم. همه میگویند باید پولدار بود، باید از ایران رفت، ایران همه رو خسته و ملول و نا امید کرده، ایران همه رو در بند قرار داده، همه جون میکنند تا فقط پول برای خورد و خوراک بدست بیارند، برای خیلی از زن ها و مردها چهره ی جوانی مانده و صد درد و مرض پیری... اهورا طاقت من تمام شده اگر واقعا امام زمانی هست، اگر واقعا روزی می رسد در جهان که عدل بر قرار میشود، اگر واقعا لبها یک روزی به شادی باز میشوند، اگر همه به سهم خودشون در زندگی میرسند، پس چرا همه نا امید هستند پس آنروز کی میرسد؟ چرا چرا میگویی به پیامبر و امتش ایمان داشته باشید در صورتی که الان که همه بخور بخور میکنند و مردمشون در فقر هستند، هیچ راهنمایی نیست هیچ عدل و دادی نیست اهورا تو را میپرستم و به تو ایمان دارم خواهش میکنم ایمانم را با نور ِ امیدی تقویت بخش خواهش میکنم چشمان اشک بار و در حسرت کودکان خیابانی را ببین و به حرمت آن اشکها دل مردم را شاد کن و به حرمت دستان کوچک کار کرده ی آن چشم ها امید را در دل ها بپروران، که اینک نیازمند تو و خواستار عدل تو هستیم !!! و چنین میگوید زرتشت:

گله مند است روان آفرینش !گوید که چرا آفریدی مرا؟

که بود هستی بخش ِ من؟ جهان آکنده از خشم، ستم، سنگدلی و زور گویی

بنما بر من رهایی بخش ِ شایسته ای را

تنها تویی پناه ِ من ای مزدا اهورا

و من آرام گویم: ـــ دستان تورا که دارم! باکی نیست!

سلام اهورامزدای عزیزم باز هم شب شد و من اومدم طبق عادت همیشگی مون اومدم تا با هم حرف بزنیم بازم پشت شیشه ی پنجره ی اتاقم میشینم و به آسمون زل میزنم هر وقت مهتابی باشه آسمون، من از دیدن ماه خجالت می کشم! نمی دونم چرا، ولی جلوش همیشه کم میارم و سر به زیر می شم هر شب دلم یه بهونه ی تازه می گیره امشب دلم هوایی شده میترسم از روزی میترسم که تو دوسم نداشته باشی و خودتو از تو قلبم بیرون کنی خواهش میکنم ازت به پات می افتم و التماست میکنم آخه من که به جز تو دیگه کسی رو ندارم مزدای من چرا باید امتحانات سخت و از سر بگذرونم آخه بعضی وقتا به بودن اون دنیا شک می کنم آخه چطوری می شه خیلی باور نکردی است وقتی به حرفای استاد ادبیات فکر میکنم تنم میلرزه آخه چرا ما که توی آسمون بودیم ما که داشتیم راحت زندگی می کردیم اومدیم روی زمین حرفاش برام خیلی جالب و هیجان آور بود همیشه تو نگاهش غرق می شدم همیشه وقتی حرف میزد سکوت عمیقی تو کلاس بود. وای اهورا برام بعضی از آدما واقعا جالب هستند اهورا منو حفظ کن منو در مقابل حرفای دیگرون، در مقابل دشمنی دیگرون، صبور کن اهورای من خواهش میکنم خودتو از من دریغ نکن اهورا تنهام نذار اهورا به حال خودم منو رها نکن همه به من میگن دختره مهربونه احمق بیا با هم بهشون ثابت کنیم که مهربونی احمق بودن نیست میشه مهربون بود ولی عقل و حست با هم در تضاد نباشند می شه اونا رو مکمله هم قرار بدیم اهورا برای اینکه اینا رو به همه نشون بدم باید کمکم کنی باید به اونایی که فکر میکنند من خیلی ساده هستم نشون بدیم که خوشبختی توی خوشبخت کردن دیگران است اهورا .... نذار دیگرون از شکسته شدنم از مردود شدنم خوشحال بشن ، کمکم کن میخوام بهترین راه و انتخاب کنم بذار تو قلبم راحت تر لمست کنم بذار گرمی عشق تو به وجوده سردم نای حرکت بده بذار به کسایی که فکر میکنن دارم اشتباه میکنم نشون بدم که مسیرم درسته مسیری که با عشق به وجوده تو انتخاب کردم کمکم کن اهورا مزدای جاویدانم خواهش می کنم کمکم کن!!!!

 

بدون انتظار

چه جراتی پیدا می کند انسان هنگامی که اطمینان می یابد دوستش دارند. خوب باش بدون اینکه انتظار خوبی داشته باشی ، مهربون باش بدون اینکه دنبال مهر و محبت کسی باشی ، زندگی یعنی همین : بودن بدون انتظار