-
سرطان
یکشنبه 5 شهریور 1396 17:16
اهورای من عزیزترینم من نمیدونم باید چیکار کنم و اینکه چه اتفاقاتی میافته فقط ازت خواهش میکنم که کنارم باش و بهترین ها رو برام پیش بیار هر چی خیر من هست رو تو بهتر میدانی همان کن اهورای عزیزم خواهش میکنم ازت سختی نکشه زجر نکشه اذیت نشه خودت حمایتش کن خودت کنارش باش و دلگرمی بهش بده خدای من عزیزترینم کمکمون کن همواره...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 تیر 1392 17:00
سلام خدای عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده ممنونم که همیشه پیشمی ممنونم که هوامو داری ممنونم که ... خدایا دارم از دلتنگی میمیرم دلم میخواد الفیه من برگرده پیشه من دلم بد جوری پیشش گیر کرده خدایا وقتی اون بود من همه شادی ها و غم هامو با اون تقسیم میکردم من میدونم تو اونو برام فرستادی و ... خدای عزیزم دوباره برش گردون منو از...
-
منو ببخش
دوشنبه 27 شهریور 1391 13:41
اهورای عزیزم خواهش میکنم منو ببخش بدجوری عصبانی شدم و نتونستم جلوی خودمو بگیرم خیلی بد با عزیزانم حرف زدم اهورای پاکم منو ببخش خواهش میکنم کاری کن که اونا هم منو ببخشن همش تقصیر من نیست اونا هم مقصر بودن اما میدونم که لحن خیلی بدی داشتم نباید اینقدر خشن و با عصبانیت حرف میزدم اهورااااا دلمو آروم کن بدجوری غم داره...
-
مگه نرخ خوبی چنده؟
شنبه 10 تیر 1391 23:02
خدایا بازم منم و دلم بازم منم و دل تنگم خدایا دل تنگمو اشکام و غصه هام راستش خیلی دلم برات تنگ شده چرا اینطور شد؟ من که انگار خوشبخت بودم ؟ شایدم خوشبختم و خبر ندارم خدایا من که به تو خودمو سپردم من که همه جوره خودمو دادم دسته تو خدایا الانم همونجوره من همه جوره تو دستاتم اما خسته دل مرده زبون بسته افسرده تنهاتر از...
-
ماه شبم چی شده؟
جمعه 2 مهر 1389 04:20
سلام اهورای عزیزم خیلی دلم پره بگو چیکار کنم؟ دلم فقط از عزیز ترینم گرفته اونیکه به من از همه نزدیکتر چرا هر روز به دلم زخم تازه ای میزنه؟ اهورا جونم چرا من باید اشک بریزم اصلا چرا ما زنها نیاز به توجه داریم و نمیتونیم نامهربونی کنیم؟ چرا ما رو اینقدر مهربون آفریدی؟ چرا همیشه باید تو خودم و با صدای ریز گریه کنم فکر...
-
بعد از عمری اومدم
سهشنبه 9 شهریور 1389 01:34
وای که چقدر دلم برات تنگ شده زیباترینم ممنونم که همیشه دستمو میگیری اهورای من خالقم آرامشم همه ی هست و نیستم چطوری میتونم جبران کنم نگاهاتو دست گرفتن هاتو آرامش دادن هاتو ازت واقعا ممنونم تو به من یاد میدی که چطوری نشونه های تو رو ببینم و من بی دقتی میکنم اما خوشحالم اینقدر بهم نشون میدی که از این خنگی در بیام من مست...
-
دلم ؟
سهشنبه 27 مرداد 1388 16:50
تنها ترین من تنها نذار منو این دل شکسته رو دیوونه تر نکن چه روزای خوبی بود و چقدر زود تموم شدن کاش زودتر همیشگی میشدیم من کم تحملم چهارشنبه ساعت 10.30 رسیدیم خونه و شام خوردیم و تا ساعت 12 پایین بودیم و صحبت میکدیم خوب بود شب خوب و دوست داشتنی بود بعد رفتیم بالا جایی که قراره اونجا زندگی کنیم جای کوچیک و با مزه ای پر...
-
سپاس
شنبه 17 مرداد 1388 17:43
اهورای عزیزم ازت سپاسگزارم چرا؟ برای همه ی چیزایی که دادی و ندادی چیزایی که دوستشون دارم و چیزایی که برام بی اهمیت هستند اهورا کمکم کن که خیلی خیلی بهت نیاز دارم بیشتر از گذشته با من باش من هنوزم همون نجمای همیشگی هستم همونی که خیلی خیلی دوستت داره و به یادته در تمام لحظاتش اهورا چشماتو به روم باز نگه دار
-
دلم تنگه
چهارشنبه 31 تیر 1388 00:45
فکر میکردم دیگه یکی رو دارم که همیشه ناز کردنامو میخره لوس کردنامو میفهمه و احساسمو حس میکنه فکر میکردم وقتی که یه ذره بد اخلاق میشم با خنده هاش دلمو شاد میکنه وقتی که چشمام بارون داره از ریختن اشکام ناراحت میشه و باهاش میباره فکر میکردم که یه آدم متفاوت و پیدا کردم که منو با تمام نقصام و بدیهام خیلی دوست داره اهورا...
-
جشن کوچولو
سهشنبه 30 تیر 1388 01:51
دیشب برای اولین بار خونشون بودیم شب خوبی بود البته من سرم درد میکرد اما وقتی کنارش هستم خودت میدونی که برام چقدر لذتبخش آیا لحظات با هم بودن واسه اونم خوشایند؟ دوست دارم خودم جوابش و بدم با اطمینان میگم آره من هیچ اشتهایی به غذا نداشتم مثل همیشه غذا خوردن بزرگترین مشکل اما صابر با عوض کردن بشقاب پر من با خالی خودش...
-
ممنونم
چهارشنبه 13 خرداد 1388 12:37
سلام اهورای من خیلی خوبی ازت ممنونم تو بهترینه بهترین هایی ازت ممنونم به خاطره چیزهایی که بهم میگی و چیزهایی که بهشون شک میکنم و تو با صبوریت بهم جواب میدی خیلی خیلی کمکم کردی و کمکم میکنی بد جور شک کرده بودم اما با اون جرقه ای که تو ذهنم زدی بهم کمک کردی که هم شک کنم و هم جواب برای شک هام بگیرم وقتی به صابر شک کردم و...
-
آرامشم را در تو میجویم
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1388 20:11
اهورا مزدای عزیزم چقدر دل تنگتم چقدر درمونده و پریشونم اهورا میدونم تو بهترینم هستی و هیچ وقت نمیذاری بد بیارم اما اهورا با اینکه میدونم تو دستای تو باید آروم باشم نمیتونم ،احساس میکنم دستات باید محکم تر منو بغل کنن اهورا نمیدونم چرا اینجوریم اهورا جونم؟؟؟ اهورای من بهترین من آرومم کن از این حس ها نجاتم بده بهم آرامش...
-
خیلی دلم گرفته
چهارشنبه 9 اردیبهشت 1388 22:51
اهورا داری با من چی کار میکنی؟ نمیدونم دلی برام مونده یا نه دارم به خودم و دلم و بودنم شک میکنم اهورا ؟؟؟؟ اهورا من هستم؟ میدونم تو هستی و همین برام بسه نمیدونم چرا اینقد دلم مثل آسمونت گرفته با اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده و میدونم تا تو هستی هیچ اتفاقی بد نیست همیشه پیشم بمون هیچ وقت تنهام نذار هیچ وقت...
-
اهوراااااااااااااااااااا؟؟؟
یکشنبه 23 فروردین 1388 13:33
سلام اهورا جونم بازم من اومدم فکر نکن وقتی از این دنیا سیر میشم میامو و گله و شکایت میکنم نه اصلا با اینکه سیرم اما هیچ شکایتی ندارم آخه همیشه سیر بودم این سیر بودن که از ازل تا ابد با منه سیری از دنیا باعث شده که کلا شکم سیر باشه و هیچ تمایلی به غذا خوردن نداشته باشم دلم میسوزه با اینکه دلی ندارم اما همون ته مونده...
-
عاشقی از تو آموزم
شنبه 26 بهمن 1387 18:56
سلام اهورا جونم اهورا من باید چیکار کنم فکر آدما داره داغونم میکنه نمیتونم ببینمشون وقتی ناراحتن و بی تفاوت از کنارشون رد بشم وقتی دستشونو جلوی همه دراز میکنن وقتی نگاهشون به دستای دیگرونه اهورا بهم کمک کن که حداقل به اونایی که میشناسم جوری کمک کنم که ناراحت نشن اهورا جونم خواهش میکنم به جای اینکه ذهنم این همه در...
-
اهورای من
شنبه 16 شهریور 1387 15:22
سلام اهورا مزدا جونم ،الهی قربون مهربونیات برم، فدات بشم که بد جور و همه جوره هوامو داری، نمیذاری آب تو دلم تکون بخوره، خیلی دوستت دارم. ممنونم از این همه نشونیات، ممنونم از این همه لطفت، آخه تو چقدر مهربونی، ممنونم که همیشه کنارمی، همیشه پیشمی و معذرت میخوام که بعضی وقتا بعضی از لحظه هام یادم ،میره ازت تشکر کنم اما...
-
ای خدا دلگیرم ازت
سهشنبه 13 فروردین 1387 16:21
خدااااااااااااااااااااااااااااااااا اهورا ااااااااااااااااااااااااا چی صدات کنم نمیدونم دیگه به وجودت دارم کم کم شک میکنم نمیدونم هستی یا نه؟ اگه هستی پس چرا میگن مهربونی؟ آخه تو که وجودت و ظلم و نفرت از انسانها پر کرده چرا پس هی به جمعیتشون اضافه میکنی؟ چرا داری با ما اینجوری رفتار میکنی؟ چرا چرا چرا هی به خودمون...
-
تو با دله شکسته ام، اینقده جفا نکن
دوشنبه 13 اسفند 1386 12:32
سلام اهورای من سلام زیباترینم اهورا خیلی دلم ازت گرفته خیلی از دستت ناراحتم آخه تو که میدونی تو که همه چیزو میدونی چرا بال وپرم وبستی چرا همیشه پر پروازم و ازم میگیری چرا با من اینجوری میکنی؟ اهورا خودت بهم نگاه کن خواهش میکنم خودت نگام کن ببین به روزم چی آوردی ببین من تو این سن باید اینجوری باشم حالا که منو عاشق خودت...
-
سقوطه من در خودمه
شنبه 27 بهمن 1386 18:53
اهورای عزیزم خیلی دوستت دارم ... خیلی دلم برات تنگ شده ... خواهش میکنم منو با خودت ببر اینجا خسته شدم دلگیر شدم دیگه اینجا رو نمیخوام همون جوری که از اول نخواستم و بهم هی وعده ی رفتن دادی پس کی ... من دیگه تحملم تموم شده دیگه نمیتونم زمین و آدمهاشو برای خودم هضم کنم دیگه نمیتونم به اونا شادی بدم دیگه نمیتونم ... خواهش...
-
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
پنجشنبه 20 دی 1386 13:35
اهورای من سلام عزیزم، اگه دیر اومدم این فکرو نکن که از خاطرم رفتی، به روحم قسم که تو رو حس میکنم در هر لحظه نفس کشیدنم، اهورای من خیلی دوستت دارم، خیلی بهت نیاز دارم ، اهورا شب هایی که به بیرون از پنجره نگاه میکنم، اونم الان که شبها برف میباره و خیلی فضا رو دوست داشتنی کردی، هر شب تو ی نفس کشیدنم تو رو صدا میزنم، هر...
-
با عشق به خواب رفتم
جمعه 9 آذر 1386 22:36
سلام اهورا مزدا ی من سلام ای همه پاکی و خوبی و محبت ، منو ببخش، منو ببخش ،من خیلی بدم، خیلی کوچیکم، من حقیرترینم.. اما به خود این جسارت را میدهم، تا با تو به سخن بنشینم، خواهش میکنم به من نظری افکند که من مات و مبهوت توام، اهورا ی من درخشنده ترینم، تو که همیشه همینجایی و همه جایی تو اینجایی و من هر روز در تنهایی غرقم،...
-
سوز دلم آه نگفته ست
سهشنبه 22 آبان 1386 03:02
سلام اهورای من، سلام زیباترین هر چه زیبایی هاست، سلام محبوب ترینم،مهربان ترینم، عزیزترینم، عاشق ترینم، بهترینم دلم خیلی برات تنگ شده بود اومدم بازم تا باهات کلی حرف بزنم، کاش میتونستی کاری کنی که منم واسه همیشه بیام پیشت از اونجا با هم به همه نگا میکردیم مثل گذشته ها مثل اون موقع ها که هنوز تو آسمونت بودم یادته چقدر...
-
بی تو دارم من فردای تاری
شنبه 7 مهر 1386 02:18
سلام اهورا ی پاک ِ من، پاک تر از هر چه پاکی، جاویدان تا ابد، باز هم شب شد، من آمدم، معذرت میخواهم اگر کمی دیر سر قرارمان حاضر شدم، به راستی همه شب سخنان تکراری را باز گو کردن، برایم دشوار شده، از تو خجل میشوم وقتی میپندارم، که همه شب حرفهای من همان است که گفته بودم در شب های قبل. اهورا ، مهربانترینم ،تو را قسم به...
-
بی گناهی بودم و دارم زدند
دوشنبه 2 مهر 1386 02:23
اهورا ی پاک من باز هم شب شد وقت قرار منو تو، در عذاب سنگینی هستم وقتی خودم را در مقابل آرزوهای بر باد رفته ام میبینم وقتی خودم را سر گردان میبینم بدون هیچ انگیزه ای، بدون هیچ امیدی به آینده، وقتی دیگران با من به صحبت مینشینند، آنها را بدتر از خودم میبینم. همه میگویند باید پولدار بود، باید از ایران رفت، ایران همه رو...
-
و من آرام گویم: ـــ دستان تورا که دارم! باکی نیست!
یکشنبه 1 مهر 1386 02:49
سلام اهورامزدای عزیزم باز هم شب شد و من اومدم طبق عادت همیشگی مون اومدم تا با هم حرف بزنیم بازم پشت شیشه ی پنجره ی اتاقم میشینم و به آسمون زل میزنم هر وقت مهتابی باشه آسمون، من از دیدن ماه خجالت می کشم! نمی دونم چرا، ولی جلوش همیشه کم میارم و سر به زیر می شم هر شب دلم یه بهونه ی تازه می گیره امشب دلم هوایی شده میترسم...
-
بدون انتظار
جمعه 30 شهریور 1386 05:56
چه جراتی پیدا می کند انسان هنگامی که اطمینان می یابد دوستش دارند. خوب باش بدون اینکه انتظار خوبی داشته باشی ، مهربون باش بدون اینکه دنبال مهر و محبت کسی باشی ، زندگی یعنی همین : بودن بدون انتظار