ای خدا دلگیرم ازت

خدااااااااااااااااااااااااااااااااا اهوراااااااااااااااااااااااااا چی صدات کنم نمیدونم دیگه به وجودت دارم کم کم شک میکنم نمیدونم هستی یا نه؟ اگه هستی پس چرا میگن مهربونی؟ آخه تو که وجودت و ظلم و نفرت از انسانها پر کرده چرا پس هی به جمعیتشون اضافه میکنی؟ چرا داری با ما اینجوری رفتار میکنی؟ چرا چرا چرا هی به خودمون امیدواری میدیم تا بتونیم زندگی کینیم اما تو همیشه خرابش میکنی همیشه خرابم میکنی آخه چرا چرا ؟ چرا داری با من و دوستام اینجوری بد تا میکنی؟ خیلی ازت دلگیرم این زندگیه نفرت انگیزم حاضرم بدم به اون کسی که میخواد زندگی کنه من که سیر شدم از این زندگی و این دنیا و از تو

من دیگه نمیخوام بهت بگم دوستت دارم با اینکه خیلی خیلی دوستت دارم اما خیلی سیرم کردی خیلی پوچم کردی خیلی داغونم کردی

فکر میکردم ساله 87 ساله منه اما سالیه که به خودم قول دادم یا خنده هامو ازت پس میگیرم یا اینکه زندگیمو بهت میدم

میخوای با من بجنگی بجنگ. این تویی که نامهربونی این تویی که فکر میکنی همه چیز همونیه که تو میگی یکم دلت بسوزه یکم به این آدمای این ور و اونور نگا کن به این دنیا یه نگاهی کن اگه هستی...

میگن یه امامی هست که زنده هست و ظهور میکنه و همه چیز و دگرگون میکنه اما اگه تو باشی و اگه این حرفا راست باشه بازم از طریق علمی میشه گفت که دنیا به کل عوض میشه داریم به عصره یخبندان میرسیم و تقریبا تمام موجودات نابود میشن پس تمام این حرفا و اماما دروغه دروغه همه چیز دروغه همه چیز اگه میگی راسته باید بهم ثابت کنی تا باز به وجودت ایمان بیارم

کاش انسان نبودم کاش یه مورچه بودم فقط یه مورچه تمام حیوامات بهتر از انسانها زندگی میکنن !

بدون که ساله 87 عمرمو میگیرم ازت میمیرم اما عمرم و میگیرم ازت

این غصه های لعنتی از خنده جدام کرده این گریه های بی امون و این نفس های بی هدف زنده به گورم میکنن ...

اگه هستی اشکای هر روز و شبمو ببین و حداقل به حرمت اشکام بهم خنده بده البته اگه وجود داری....!